دریا
آسمان ميان چشمانت نشانه هاي غريبي داشت از دوردست خاطراتت ابرهاي سياهي در افق ظاهر مي شدند و تو فكر مي كردي چگونه آنها را از خاطر من پنهان كني من غرق درياي متلاطم چهره ات بودم با هرآهنگ صدايت ، موج درد به گوشه چشمان ولبانت مي رسيد و تو به آهنگي ديگر خودت را ازپريشاني دريا دور ميكردي در اين هياهوي ناشناخته كه تنها تو به راز آن واقف بودي من هم چنان سرگشته و حيران به جا مانده بودم راهي از ميان دريا به ساحل امن مهر نيافتم و تو هم در كشمكش سخت طوفان مرا از ياد بردي .
سالها معنايي نيافتد فرصت به دار فاصله آويخته شد و دريغ خطي به درازاي افق كشيد.در حاشيه انتظار ماندم . نهال اميدم به بار حسرت نشست و تو در قاب توهم به غبارزمان پيوستي .
4 Comments:
غرور شکسته وقتی زانو زد
و تمام وجودم رو به امواج اشکهایم سپردم
و فقط حسرت ،،، حسرت تمام وجودم رو ....
در امتداد جاده های پر غبار دلم میخواست طنین فریادم را به گوش ...
عمری گذشت تا باورم بشه انچه بر باد میرفت من بودم _
میدونم ،،، من به انتظار کسی که هرگز نخواهد امد
در خونه رو باز میزارم که شاید ، شاید این دل آروم بگیره
این انتظار زیباترین حس تو وجودم هست که تموم
salam
man-o bebakhshid, nemitoonam farsi type konam,
gharibe nistam, ammaa ashenaa ham nistam
chand roozi sarak keshidam vali khabari nashode bood va emrooz sharhi bar maghaali,
vaazhe-haaye gharibi didam, na-gharib baa gheyn, baa ghaaf(inam az dard-e farsi type nakardan)
migoftam ke vaazhe-haaye gharibi be chashmam khord ke har kodoom zemzeme-ei ro be-goosh miaavord; daryaa, Aasemaan, chashm-haayesh, saahel, parishaani, faasele, ofogh, toofaan, nahaal-o omid , ...
avokh ke gaah che bi-samar ast in omid
dard-haa ro nabaayad zemzeme kard
baayad faryaaad kard
har-chand bi-samar
he..., noskhe-ei bad-tar az dard
عاشقی یک شب است و پشیمانی هزار شب ... اکنون من و شب هزار شب است پشیمانیم که چرا یک شب عاشق نشدیم ...
Post a Comment
<< Home